زمان طولانی گرسنگی و گرمای هوا ممکن است در روزهداری کلافگی به همراه داشته باشد. اما در این میان وقتی مجبور هستیم نیمی از روز را در محیطکار سر کنیم، با چالشهای دیگری نیز مواجه خواهیم شد. با یوکن همراه باشید تا با هم تلاش کنیم کمی از چالشهای روزهداری در
محیط کار را کاهش دهیم.
نخستین اتفاقی که در
ماه رمضان برای مردم میافتد این است که عادت خواب و استراحت آنان تغییر میکند. به علت دیروقت بودن اذان مغرب و افطار، برای برخی روز تازه از این زمان آغاز میشود. میهمانیهای افطار و دورهمی ها از این ساعت آغاز شده و تا پاسی از شب ادامه پیدا میکند. نخستین آسیب این عادت کارمندان را نشانه میگیرد. آغاز کردن روز جدید کاری تنها با چند ساعت استراحت در روند و بازدهکاری کارمندان تأثیر منفی میگذارد و تا حد زیادی بازدهیشان را کاهش میدهد.
مهمانی و دور هم بودن در دنیای امروز فرصت نابیست که ممکن است کمتر موقعیت آن برای افراد پیش آید. همین اتفاق موجب میشود از این فرصت یک ماهه بهره ببرید و دلتان نیاید شبها را از دست بدهید. اما پیشنهاد ما این است که دست به
برنامه ریزی بهتری بزنید. شاید تنها چند ساعت حضور در مهمانیهای افطار بتواند هم پاسخگوی این حسهای مشترک زیبا باشد و هم شما را برای روز کاری بعد خسته نکند.
میتوانید طوری برنامه بچینید که اگر خودتان مهمانی میدهید آخر هفته این اتفاق بیافتد. به این صورت فردای مهمانی هم روز تعطیلی برای رسیدگی به کارهای باقیمانده دارید. با این کار می توانید استراحت کافی را به خود هدیه دهید که یک هفته پرانرژی داشته باشید.
در این روزها افراد زیادی هستند که دوست دارند زمان بیشتری را با شما بگذرانند و از شما خواهند خواست برنامهریزیها را کنار بگذارید و کمی با هم وقت بگذرانید. فراموش نکنید که اگر به هر شخص، خانواده یا گروه دوستیای یک شب اختصاص دهید؛ هر شب هفته شما را از آن خود خواهند کرد. این روند شاید در ابتدا هیجانانگیز به نظر برسد، اما در طول روز شمارا خسته میکند.
عواقب این خستگی روزانه گریبانگیر شما و کارتان خواهد شد و میتواند بازده شما را تا حد زیادی کاهش دهد. به خودتان یادآور شوید که این مسیر، راه کوتاهی از زندگی شماست و نباید کاری که سالها برای آن زحمت کشیدهاید و
موفقیت امروز و فردای شما وابسته به آن است را فدا کنید.
برای خوندن ادامه این مطلب بروی لینک زیر کلیک کنید :
19 توصیه به کارمندان در ماه رمضان
منبع : ucan.ir
سومین دوشنبه از ماه ژانویه که تقریبا مصادف است با زادروز
مارتین لوتر کینگ، روز مارتین لوتر کینگ، رهبر جنبش مدنی سیاهپوستان آمریکاست. این روز به مناسبت سالروز تولد مارتین لوتر کینگ جونیور یکی از تعطیلات رسمی سراسری فدرال در ایالات متحده است مارتین لوتر کینگ جونیور در ۱۵ ژانویه سال ۱۹۲۹ در آتلانتا جورجیا و در خانواده ای متوسط به دنیا آمد و در ۴ آوریل ۱۹۶۸ در شهر ممفیس ایالت تنسی توسط جیمز ارل ری ترور شد. چهارم آوریل 2018 هم مصادف بود با پنجاهمین سالگرد ترور مارتین لوتر کینگ، کشیش و فعال مدنی آمریکایی. او نماد مبارزه ی اجتماعی و رهبر جنبش مدنیای بود که در دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی برای پایان دادن به تبعیض نژادی علیه سیاهپوستان در ایالات متحده آمریکا به راه افتاد. با یوکن همراه باشید و در این ویدئو
زندگینامه تصویری او را ببینید.
مشاهده متن و ویدیوی کامل از این لینک »
زندگینامه تصویری مارتین لوتر کینگ، رهبر جنبش مدنی سیاهپوستان
خیلی از مردم باورهای اشتباه زیادی درباره کارآفرینی دارند که می توان آنها را با داشتن آگاهی و کسب آمادگی به بهترین نحو ممکن مدیریت کرد. با یوکن همراه باشید.
وقتی از سالهای نخست فعالیت یک
کارآفرین موفق صحبت می شود، تصویر یکسانی در ذهنمان به وجود می آید. قطعاً شما هم فکر می کنید یک کارآفرین موفق از صبح تا شب روی ایدهی خود کار می کند در حالی که هیچ توجهی به خواب و برنامهی غذاییاش ندارد. کسی که از تمام منابع و انرژی خود استفاده کرده و در شرایطی که غرق در ناامیدی است خبر خوبی از سوی سرمایه گذاران می شنود. اکنون وقت آن رسیده بدانید تمام کارآفرینان به این صورت به
موفقیت نرسیدهاند و این باورها به اشتباه در بین مردم جا افتادهاند. در ادامهی مقاله بعضی از باورهای اشتباه را بیان می کنیم.
ادامه این مقاله جذاب رو میتونید اینجا بخونید :
برگرفته از یوکن : قرار گرفتن در موقعیتهای نامطلوب و آزاردهنده برای همه پیش میآید و هر کسی بسته به تجربیات و ویژگیهایش در برابر آنها از خود واکنش نشان میدهد. عدهای وقتی در موقعیت ناخوشایند و غیرمنصفانهای قرار میگیرند، منفعلانه برخورد میکنند؛ در برابر رفتار ناخوشایند سکوت میکنند و واکنش خاصی از خود نشان نمیدهند. عدهای عصبانی میشوند، با اطرافیان درگیر میشوند و توهین و پرخاشگری میکنند. عدهای هم سعی میکنند جراتمندانه، صادقانه و محترمانه خواستهشان را مطرح کنند.
جرات مندی یکی از ویژگیهای افراد موفق است بنابراین اگر میخواهید در این باره بیشتر بدانید و بتوانید مانند افراد موفق
جراتمندانه فتار کنید با یوکن همراه شوید.
برای اینکه بخواهیم جرئت مندی یا
ابراز وجود را تعریف کنیم باید ابتدا شیوههای گوناگون رفتاری که ممکن است در موقعیتهای نامطلوب از خود نشان دهیم را توصیف کنیم. شما در برابر واکنشهای نامناسب دیگران ممکن است به شیوههای زیر عمل کنید.
در این حالت احساس خشم ناشی از رفتار طرف مقابل را نمیتوانید به خوبی کنترل کنید در نتیجه برای بیان احساسات، نیازها، عقاید و خواستههای خود دست به پرخاشگری، توهین، فحاشی، داد و بیداد، گریه، جیغ و فریاد و. میزنید. اگر شما جزو آن دسته افراد هستید که معمولا به این روش عمل میکنید باید بدانید که روشهای مدیریت و کنترل هیجاناتتان را یاد نگرفتهاید و چون قادر نیستید هیجانات خود بهویژه خشمتان را به شیوه صحیحی مدیریت کنید برای تخلیه هیجانات و غلبه بر احساس ناامنیای که از ناکامی و نرسیدن به خواستههایتان به شما دست میدهد دست به پرخاشگری و اعمال خشونت میزنید.
رفتار منفعلانه نقطه مقابل رفتار پرخاشگرانه است. در این حالت به دلایل مختلفی مثل ترس از عواقب بعدی، نداشتن اعتماد به نفس و عزت نفس کافی و احساس ناامنی در موقعیتهای ناخوشایند و در برابر رفتارهای نامناسب دیگران سکوت میکنید و واکنشی از خود نشان نمیدهید. شاید با برخورد منفعلانه از اختلاف نظر، بحث و درگیری جلوگیری کنید اما از درون احساس ناخوشایندی را تجربه میکنید؛ غرورتان جریحهدار میشود و احساس بدی نسبت به خود پیدا میکنید.
رفتار پرخاشگرانه- منفعلانه یک خشم و تهاجم پنهان و غیرکلامی است که با رفتار منفی بروز پیدا میکند. معمولا زمانی که رفتار یا موقعیتی شما را عصبانی و ناراحت میکند اما قادر به بیان ناراحتی و عصبانیت خود نیستید و با
رفتارهای منفی مثل طفره رفتن، تعلل در انجام کار، طعنه زدن، ایراد گرفتن، متلک انداختن و.
عصبانیت خود را بهطور غیرمستقیم نشان میدهید. درواقع در این شیوه روش پرخاشگرانه و منفعلانه با هم ترکیب میشود.
اگر هنگامی که با موقعیت یا رفتار ناخوشایند و آزاردهندهای مواجه میشوید بتوانید حدفاصل بین برخورد منفعلانه و پرخاشگرانه را به خوبی در رفتارتان رعایت کنید؛ یعنی نه منفعلانه برخورد کنید و نه خشمگین شوید بلکه صادقانه، گویا و با رعایت احترام و ادب عقیده و خواسته خود را مطرح کنید و در صورت وم، محترمانه با طرف مقابل بحث، گفتوگو و
مذاکرهکنید و به نتیجه برسید ابراز وجود کردهاید.
شما میتونید ادامه این مقاله جذاب و خواندنی رو از اینجا مطالعه کنید :
شما در موقعیتهای مختلف مثلا زمانهایی که عصبانی میشوید، ناراحت میشوید، ذوقزده میشوید، از چیزی میترسید، احساس پشیمانی و گناه میکنید یا حتی زمانی که بهشدت جذب یک نفر میشوید و از او خوشتان میآید چگونه برخورد میکنید؟ هیجاناتتان را سرکوب میکنید یا اجازه میدهید بروز پیدا کنند؟ شما آنها را مدیریت میکنید یا اجازه میدهید احساسات و هیجاناتتان شما را مدیریت کنند؟ به نظر شما سرکوب کردن هیجانها موثرتر است یا مدیریت کردنشان؟ اصلا درباره هیجان چقدر میدانید و تا چه حدی هیجاناتتان را میشناسید و میتوانید آنها را پیشبینی و مدیریت کنید؟
اگر میخواهید بدانید هیجانها چیستند، چرا باید هیجاناتمان را بشناسیم،
مهارت مدیریت هیجان چیست و چرا باید آن را یاد بگیریم با یوکن همراه باشید.
هیجانها پاسخهای نسبتا کلی و سادهای هستند که بدن ما به محرکهای بیرونی یا درونی نشان میدهد. این پاسخها معمولا آنی هستند و با تغییرات فیزیولوژیک و یک حالت عاطفی خوشایند و ناخوشایند مثل غم، شادی ، خشم، ترس، تعجب، بیزاری و. همراهند.
با خواندن این تعریف شاید این سوال برایتان پیش آمده باشد که تفاوت هیجان با احساس چیست یا اینکه آیا هیجانها همان رفتارها و عکسالعملهای ما هستند؟ تعریف هیجان کمی پیچیده است. اما نگران نباشید در ادامه با توضیحاتی که میدهیم سعی میکنیم همه این ابهامات را برطرف کنیم.
بگذارید قبل از هر چیز تکلیف یک موضوع را همین جا مشخص کنیم؛ در زبان فارسی خیلی مواقع هیجان و احساس به جای هم به کار برده میشود مثل زمانی که از موضوعی خوشحال یا ناراحت میشویم و میگوییم احساس شادی یا غم به من دست داد و تقریبا هیچوقت نمیگوییم هیجان شادی یا غم را تجربه کردم.
در توضیح هیجان نظریات متعددی مطرح شده است اما بیشتر نظریات جدید معتقدند؛ هیجانها از تعامل سهگانه تغییرات فیزیولوژیک، احساس و رفتار به وجود میآیند و پدیدههایی زیستی، روانی و رفتاری هستند. مثلا زمانی را تصور کنید که از دیدن حیوانی ترسیدهاید؛ بخش روانی هیجانی که تجربه میکنید احساسی است که دارید و برایتان ملموس است مثل احساس ترسی که از مواجه شدن با حیوان به شما دست داده است. هیجانی که در حال تجربه کردن آن هستید با تغییرات فیزیولوژیک و پاسخهایی که بدن شما میدهد مثل بالا رفتن ضربان قلب، خشک شدن دهان، تغییر رنگ پوست و حالت چهره تکمیلتر میشود و این بعد زیستی هیجان شماست. در ادامه تجربه هیجان ترس شما برای نجات خود یا خلاصی از حالت عاطفی ناخوشایندی که تجربه میکنید رفتاری را بروز میدهید مثل فرار کردن، دفع کردن حیوان، فریاد کشیدن و درخواست کمک کردن که این بعد هم بعد رفتاری هیجان است.
هیجانها را میتوان از ابعاد گوناگون به دو یا چند دسته تقسیم کرد. مثلا هیجانها را از نظر حالت عاطفیای که در ما ایجاد میکنند میتوان به دو دسته مثبت و منفی تقسیم کرد. هیجانهای مثبت شامل آن دسته از هیجانهایی است که با حالت عاطفی خوشایند همراه است مثل شادی و عشق و هیجانهای منفی شامل آن دسته از هیجانهایی است که با حالت عاطفی ناخوشایند همراه است مثل اندوه و نفرت.
بیشتر نظریات جدید معتقدند دستهای از هیجانها، هیجان اصلی و دیگر هیجانها ترکیبی از هیجانات اصلی هستند.
براساس نظریه رابرت پلاچیک هشت هیجان اصلی وجود دارد که در بقای انسان نقشی حیاتی دارند. این هیجانها عبارتند از تحسین، شادی و سرخوشی، احتیاط، خشم و غضب، بیزاری، غم و اندوه، شگفتی و وحشت.
هیجانها هم مانند دیگر خصوصیات و ویژگیهای موجودات زنده کارکردهای خاص خود را دارند. درواقع هر کدام از هیجانهای اصلی در راستای رسیدن به اهدافی خاص که برای بقای انسان ضروری است با علائم و ویژگیهای فیزیولوژیک خاص خود که با یک حالت عاطفی خوشایند یا ناخوشایند همراه است بروز پیدا میکند.
ادامه این مطلب رو میتونید اینجا بخونید :
مهارت مدیریت هیجان چیست
استن لی نویسنده داستانهای خالق شخصیتهای مشهور دنیای ابرقهرمانی مثل مرد آهنی»، چهار شگفتانگیز»، مرد عنکبوتی» و مردان ایکس» 12 اکتبر 2018 در ۹۵ سالگی درگذشت. به این بهانه نگاه کوتاهی به زندگی و آثار انداختهایم. اگر میخواهید درباره استن لی و آثارش بیشتر بدانید با یوکن همراه باشید.
استن لی مارتین لیبر در سال 1922 در خانوادهای اهل رومانی که به نیویورک مهاجرت کرده بودند به دنیا آمد. او در نوجوانی به نوشتن متن آگهی تسلیت و آگهی تبلیعاتی میپرداخت و از این طریق درآمد کسب میکرد. بعد از فارغالتحصیلی از دبیرستان هم به استخدام شرکت تایملی» - که بعدها به مارول تغییر نام داد- درآمد و شروع به داستاننویسی کرد.
او داستانهای خود را با نام مستعار استن لی منتشر میکرد و بعدها این نام به قدری مشهور شد که او نامش را از استنلی مارتین لیبر» به استن لی» تغییر داد. لی در طول شش دهه فعالیتش در مارول علاوه بر نویسندگی، عناوین کارگردانی هنری، سردبیری ارشد، ریاست هیئتمدیره، تهیهکنندگی آثار سینمایی را هم به عهده گرفت. او برای رسیدن به موفقیت راه دشواری را طی کرد و با ناکامیهایی هم مواجه شد اما توانست در کنار مدیران و نویسندگان خلاق دیگری مثل لی اکسل آلونسو، لری لیبل، دن باکلی، جک کربی و استیو دیتکو بسیاری از مهمترین ابرقهرمانان دنیای فانتزی همچون اسپایدرمن، هالک، آنت من، چهار شگفتانگیز، آیرون من و. را خلق و مارول را به بزرگترین و مشهورترین تولیدکننده آثار فانتزی و ابرقهرمانی تبدیل کند.
استن لی در دهه ۱۹۷۰ میلادی تصمیم گرفت بین سینما و کمیک بوک ارتباط و پیوندی ایجاد کند و در این راه تلاشهای زیادی انجام داد. کمپانی مارول با تلاشهای استن لی سرانجام توانست پا را از کتابهای داستان مصور فراتر بگذارد و وارد دنیای سینما، سریال، انیمیشن و بازی شود. بسیاری از فیلمهای سینمایی، سریالها، انیمیشنها، بازیهای ویدئویی و اسباببازیها در دنیای سرگرمی رونق امروزهی خود را مدیون شخصیتهایی هستند که استن لی آنها خلق کرده است.
استن لی در بسیاری از فیلمهای مارول در صحنههایی کوتاه حضوری افتخاری داشت و بعید است که مارول بتواند در آینده جای خالی صحنههای حضور او را به راحتی پر کند.
استن لی 12 نوامبر سال 2018 در سن 95 سالگی درگذشت. شخصیتهای دنیای ابرقهرمانان که با نبوغ شگفتانگیز او خلق شده بر ادبیات و سینمای فانتزی و علمی تخیلی تأثیر زیادی داشته است. استن لی امروز میان ما نیست اما یاد و نامش همواره همراه با ابرقهرمانانش در یادها باقی خواهد ماند.
آیا هفت روش آسان برای تبدیل شدن به یک فرد خوش بین میخواهید؟ تعداد کمی از افراد مایل رفتن به یک سفر برای تبدیل شدن به یک فرد مثبت هستند، زیرا بعضی اوقات به نظر میرسد که انجام این کار سختی زیادی دارد. با الهام از جیم کری که سالها را در سفر خود گذراند، میتوانیم از نکتههایی که آموخت استفاده کنیم. در ادامه هفت روش برای تبدیل شدن به یک فرد مثبت معرفی میشود. با یوکن همراه باشید.
آیا میخواهید در همه حال مثبت بمانید؟ یاد بگیرید که سپاسگزار باشید. افرادی که سپاسگزار هستند تقریباً همیشه خوش بینند زیرا برای آنچه که دارند قدرداناند. آنها از این واقعیت قدردانی میکنند که میتوانند بدون درد نفس بکشند، میتوانند غذا بخورند، افرادی هستند که آنها را دوست دارند و توانایی اندیشیدن و رشد دارند.
سپاسگزار نبودن، منبع بسیاری از بدبختیها در جهان است. اگر مردم قدردان داراییهای خود بودند، هیچ وقت کسی ی نمیکرد، اگر مردم نسبت به همسرشان سپاسگزار بودند، هیچ وقت کسی خیانت نمیکرد. اگر حس ناراحتی و بدبختی داشته باشید، خوش بین بودن بسیار سخت میشود و حس ناراحتی و بدبختی از قدردان نبودن نشاءت میگیرد.
میگویند بهترین روش برای کشف یک دروغگو این است که به جای یافتن نشانههای دورغ در کلام فرد به دنبال علائم حقیقت در سخن وی باشید. در هنگام خوش بینی ، همین رویکرد مشابه عقب رو به جلو را پیش بگیرید. به جای اینکه همیشه سعی کنید خوش بین باشید، خود را از یک فاکتور منفی بیرون بکشید.
شان استفنسون و تونی رابینز هر دو میگویند که زمانی توانستند با تاریکترین روزهای زندگیشان مقابله کنند که به خود اجازهی احساس ناراحتی و منفی بودن را دادند، اما اجازه ندادند که در این موقعیت باقی بمانند.
خود را از یک فاکتور منفی بیرون کشیدن بسیار دشوار است. شما ممکن است انرژی لبخند مصنوعی زدن و یا نگاه کردن به جنبه مثبت ماجرا را نداشته باشید. در صورتی که این امر در مورد شما صدق میکند، باید در مورد وضعیتی که در آن هستید فکر کنید و از خود بپرسید از رویداد اخیر چه چیزی آموختید. چیزی که یاد میگیرید ممکن است در آینده به شما کمک نکند، اما مطمئناً ضرری ندارد. خودتان را مجبور کنید از آنچه اتفاق افتاده است یاد بگیرند، حتی اگر تمام چیزی که یاد میگیرید این باشد که زندگی هر از گاهی تلاش میکند شما را به زمین بیندازد.
بخشی از خوش بین بودن یادگیری این است که به جنبه مثبت قضیایا نگاه کنید، اما جهان یک مکان بد و خطرناک است و نگاه به جنبه مثبت ممکن است شما را در معرض خطر قرار دهد. ما طبیعتاً شکاک هستیم، زیرا ذهن ما به دنبال خطر است. به جای شک و تردید، باید باور داشته باشید، اما از درستی امر را چک کنید.
اگر دختر شما میگوید که شب در خانهی دوستش میخوابد، باور کنید و او را بفرستید، اما از صحت گفتهی او مطمئن شوید. فراموش نکنید که میتوانید بعد از یک رویداد صحت آن را چک کنید و میتوانید آن را به طور معمول انجام دهید. به عنوان مثال، هنگامی که دختر خود را به مدرسه میبرید، ممکن است دوستش را ببیند، در این صورت میتوانید پیش وی بروید، سلام کنید و بگویید: "امیدوارم که دخترم پنج شنبه شب بیش از حد مزاحم شما نشده باشد."
برای سپاسگزاری از وجود خود دعا کنید. برای تشکر از چیزهایی که برای آن قدردان هستید دعا کنید. ممکن است بپرسید چگونه دعا کردن به مثبت اندیشی کمک میکند؟ این کار نه تنها یک حس آرامش روحی به شما میدهد، بلکه تمرکز تان را از مشکلات و ناراحتیها دور کرده و به سمت "زندگی" هدایت میکند.
برخی افراد به طور پیش فرض منفی هستند. آنها همیشه به سمت تاریک و منفی نگاه میکنند، زیرا این گونه عادت کردهاند. در این صورت ایده خوشبینی احمقانه، ضعیف یا کودکانه به نظر میرسد. اگر متوجه شدید که به سمت منفی نگاه میکنید، سپس روی مچ دست خود ضربهای بزنید. در حقیقت یک نماینده فیزیکی از انتخابتان را برای متوقف کردن بد بینی به خود بدهید.
هر وقت که متوجه شوید که در مسیر منفی قرار دارید، به مچ دست خود ضربهای بزنید، زیرا در ذهن شما مجموعهای از خاطرات ایجاد میکند که مغزتان را مجبور میکند هر زمانی که در حال بدبینی هستید متوجه شوید. این امر باعث میشود به طور تصادفی یا به طور پیش فرض منفی بودن در شما کمتر شود. این یک مجازات نیست، بلکه یک راه برای کمک به ذهن است وقتی که به طور پیش فرض بدبین میشوید.
واضحترین پرسش این است: "چگونه میتوانم در جهان بسیار فاسد مثبت باشم؟" جواب این است: "شجاعت". ممکن است مردم به شما بگویند که عشق جهان را نجات خواهد داد یا فهم جهان را تغییر خواهد داد و یا محیط اطراف مردم است که آنها را بد میکند. همه اینها دروغی بیش نیست اگر میخواهید در دنیایی زندگی کنید که در آن به مثبت بودن افتخار میکنید ، پس شجاع باشید و دیگران را به خاطر شجاعت پاداش دهید. از شجاعت خود سربلند باشید، حتی اگر شما را در معرض خطر فیزیکی قرار دهد.
شجاعت قدرتمند است و هنگامی که شجاعت به قدردانی اضافه میشود، همه چیز را برای فردی خوش بین و خوشحال بودن خواهید داشت.
منبع: UCAN
به عنوان کارآفرین ، ما تحت فشار زیادی هستیم زیرا جهان به طور مداوم با سرعت زیادی در حال حرکت است. به جای کاهش این سرعت، کارآفرینان روزانه تلاش میکنند تا از آن پیشی بگیرند. به نظر میرسد که کارآفرینان و تأثیرگذارانی که ما آنها را تحسین میکنیم همه چیز را تحت کنترل دارند؛ بنابراین ما سعی میکنیم احساسات خود را سرکوب کنیم تا بیشتر شبیه آنها شویم. ما معتقدیم زمانی که به موفقیت رسیدیم، میتوانیم یک نفس راحت بکشیم. در ادامه با یوکن همراه باشید.
حتی درصورتی که فردی با یک اختلال روانی باشید احساسات نه تنها لازم هستند بلکه سلاح مخفی شما نیز محسوب میشوند. ما پنج حرکت ذهنیتی که شما را به استاد احساسات و قدرت خود تبدیل میکند و به شما در
تصمیم گیری های سخت مانند یک سامورایی کمک میکند را معرفی خواهیم کرد.
از 5 روش فکری زیر استفاده کنید :
"تجسم منفی" یک تکنیک است که توسط سامورایی ها مورد استفاده قرار میگیرد. برای غلبه بر
ترس از شکست خود، سامورایی ها خود را مجبور به تصور کردن بدترین حالت ممکن میکنند. این بدبینی نیست، بلکه بررسی یک واقعیت است.
تجسم منفی شما را در کنترل قرار میدهد. به جای اینکه در کنترل یک جهان تصادفی باشید، شما اکنون میدانید که بدترین چیزی که قرار است رخ دهد چیست. به این ترتیب، احتمالاً میتوانید بفهمید که همه چیز واقعاً بد پیش نرفته است.
تغییر ذهنیت: "وقتی که من با یک تصمیم استرسزا رو به رو میشوم، بدترین سناریوی ممکن را تصور میکنم. سپس، متوجه خواهم شد که: الف) این امر بعید است اتفاق بیفتد و ب) حتی اگر اتفاق بیافتد، من اکنون در کنترل و آماده هستم. "
در
مدیتیشن صبح، راههای مختلف کشته شدن خود را تصور کنید، مانند تیکه تیکه شدن توسط تیر کمون، تیر، شمشیر و نیزه، غرق شدن در موج جزر و مد، آتش سوزی، رعد و برق، مرگ در یک زله، سقوط از بلندی و یا مبتلا شدن به یک بیماری شدید -- Yamamoto Tsunetomo سامورایی قرن 17
وقتی که ما در شکلی از شک و تردید هستیم، با تصمیمی روبرو میشویم که گرفتن آن غیر ممکن به نظر میرسد ما احساس میکنیم که توانایی لازم را نداریم. به این فکر میکنیم که آیا شایستگی جایی هستیم را داریم. حقیقت این است که هیچکس نمیداند چه کاری انجام میدهند. مطمئناً، آنها میتوانند در رسانههای اجتماعی تصویر خوبی را از خود نشان دهند، اما از درون، حتی موفقترین افراد جهان نیز شکهایی در زندگی دارند.
تغییر ذهنیت: "طبیعی است که احساس گمشدگی کنیم. به ویژه هنگامی که با تصمیمات مهم مواجه میشویم. به جای مبارزه با این احساسات، من آنها را برای آنچه که هستند، میپذیرم: یک قسمت کاملاً طبیعی از زندگی
کارآفرینی ".
احساسات شدید منجر به تصمیمات غیر منطقی می شوند. این ممکن است واضح باشد، اما بسیاری از کارآفرینان
ذهنیت"احساسات خود را دفن کن" به جای "به آنها پاسخ بده" را پیش میگیرند. دفن کردن احساسات جواب نمیدهد پس این روش را کنار بگذارید.
عباراتی مانند باهاش کنار بیا»، این خیلی بد نیست»، هر کس دیگری میتواند بهتر از من با این شرایط مقابله کند»، افکار منفی هستند که انرژی بیشتری از انرژی شناختی محدود شما را میسوزانند. در عوض، حالت احساسی خود را همانطور که هست قبول کنید و تکنیک تنفس را امتحان کنید.
تغییر ذهنیت: دفعه آینده که باید یک تصمیم سخت بگیرم، پنج دقیقه این تکنیک تنفس را امتحان میکنم:
چهار ثانیه دم انجام دهید
چهار ثانیه نفس خود را نگه دارید
چهار ثانیه بازدم انجام دهید
چهار ثانیه بمانید
بسیاری از ما در ابتدا کارآفرین شدیم زیرا می خواهیم جهان را برای بهتر شدن تغییر دهیم. با این حال، اگر از خودتان مراقبت نکنید، قادر نخواهید بود به دیگران به صورت مؤثر کمک کنید. اگر نیازهای اساسی شما برآورده نشود، نمیتوانید از دوستان، خانواده و مشتریان خود به نحوی که دوست دارید حمایت کنید. از این جهت شما همیشه باید مراقب خودتان باشید.
تغییر ذهن: "من سلامتی خود را برای آسایش دیگران فدا نمیکنم. تصمیم من اولویت دادن تواناییم برای خوردن درست، خواب خوب،
استراحت، مدیتیشن کردن، لذت بردن،
ورزش کردن و بررسی احساساتم است. "
مدیتیشن حکمت به ارمغان می آورد؛ فقدان مدیتیشن منجر به ناآگاهی میشود. بدانید که چه چیزی شما را به جلو هدایت میکند و چه چیزی مانع شما میشود و مسیری را که منجر به حکمت می شود انتخاب کنید. -- بودا
وقتی سامورایی ها جوان هستند، استادها به آنها کندو ("روش شمشیر")، بودیسم زین، کد اخلاقی سامورایی و نحوه زندگی با توجه به بوشیدو ("راه جنگجو") آموزش میدهند.
سه چهارم از آن ها به طور مستقیم با کارهای درونی ذهن ارتباط دارند و با این حال، امروزه بسیاری از کارآفرینان برای درخواست کمک برای مشکلات در ذهنشان مشکل دارند. اگر شما خوشحال و سرحال هستید، احتمال بیشتری وجود دارد که یک جلسه مثبت با بهرهوری بالا داشته باشید.
تغییر ذهنیت: "من قبول دارم که خالی کردن ذهنم به تصمیم گیری بهتر منجر خواهد شد. برای دستیابی به این، من احتمالاً نیاز به کمک خارجی دارم: متخصص تغذیه، یک محرم اسرار، روانشناس یا مربی. کمک گرفتن من را ضعیف نمیکند؛ بلکه نشان می دهد که من مایل هستم هر کاری را برای رسیدن به هدفم انجام دهم. "
ساموراییها احساسات یا ترس خود را رد نمیکند، بلکه آنها را برای یافتن قوی ترین راه میپذیرند. بنابراین چه شما در حال انتخاب سرمایهگذاری بعدی کارآفرینی خود باشید، چه میخواهید تصمیم بگیرید که چه کسی را استخدام یا اخراج کنید یا تعیین کنید که چگونه بهرهوری صبحهای خود را افزایش دهید، قضاوت خود را با واقعیت بسنجید و بر آنچه که واقعاً میتوانید کنترل کنید متمرکز شوید. فقط در آن زمان است که میتوانید تبدیل به یک سامورایی در تصمیم گیری شوید.
منبع: رسانه موفقیت یوکن
دانشمند، استاد، ستارهشناس آمریکایی (سال 1934 تا 1996) ،
کارل ساگان معروفترین دانشمند دهه 70 و 80 میلادی است. او در مطالعات خود، هوش فرازمینی را مورد مطالعه قرار داد، از خلع سلاح هستهای حمایت کرد و فیلمنامه "گیتی: یک مسافرت شخصی" را نوشت و میزبان آن برنامه نیز بود.
ستارهشناس کارل ادوارد ساگان در 9 نوامبر سال 1935 در بروکلین نیویورک به دنیا آمد. کارل از دانشگاه شیکاگو، جایی که در آن سیارهها را مطالعه میکرد و نظریه هوش فرازمینی را بررسی میکرد، فارغالتحصیل شد. او در سال 1968 سرپرست آزمایشگاه کرنل برای مطالعات سیارهای شد و در چندین پروژه با ناسا کار کرد. به عنوان یک فعال ضد سلاح هستهای، ساگان ایده "زمستان هستهای" را در سال 1983 معرفی کرد. او یک رمان، چند کتاب، مقالات علمی و فیلمنامه سریال گیتی را قبل از مرگش در سال 1996، به رشته تحریر در آورد . سریال گیتی در سال 2014 برای بار دوم ساخته شد.
کارل ساگان فرزند اول خانواده بود. علاقه ساگان به نجوم در همان دوران کودکی آغاز شد . هنگامی که پنج سال داشت، مادرش او را به کتابخانه شهر برد تا کتابهایی درباره ستارهها پیدا کند. اندکی بعد والدینش او را به نمایشگاه جهانی نیویورک بردند، جایی که او به ستارهشناسی علاقه بیشتری پیدا کرد. او همچنین طرفدار داستانهای علمی تخیلی سال 1940 در مجلهها بود و به گزارشهای مربوط به بشقابپرنده ها علاقه مند بود.
ساگان در سال 1951 در 16 سالگی از دبیرستان فارغالتحصیل شد و به دانشگاه شیکاگو رفت، او در آنجا علاقه و اشتیاق خود را نسبت به امکان وجود زندگی بیگانه دنبال کرد. در سال 1955 ساگان مدرک کارشناسی خود در فیزیک را دریافت کرد و سال بعد مدرک کارشناسی ارشد خود را نیز به دست آورد. 4 سال بعد، ساگان پس از اخذ مدرک دکترا در رشتهها نجوم و اخترفیزیک، به کالیفرنیا نقلمکان کرد و در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، به عنوان همکار در رشته نجوم، به فعالیت پرداخت. در آنجا به گروهی که دستگاه رادیومتر مادون قرمز را برای کاوشگر رباتیک Mariner 2 ناسا می ساختند ، کمک کرد.
در دهه 60 ساگان در دانشگاه هاروارد و رصدخانه اخترفیزیک اسمیتسونیان مشغول به کار بود .در آنجا کار او بر روی شرایط فیزیکی سیاره ها، به ویژه ناهید و مشتری، متمرکز بود. در سال 1968 ساگان به سرپرستی آزمایشگاه مطالعات سیارهای دانشگاه کرنل در آمد و سه سال بعد به درجه استادی رسید. ساگان باری دیگر با ناسا همکاری کرد و به انتخاب محل فرود کاوشگرهای Viking بر روی مریخ کمک کرد و در ساخت و طراحی پیامهایی که از زمین توسط کاوشگرهای Pioneer و Voyager به فراتر از منظومه شمسی فرستاده میشد با ناسا همکاری کرد.
درحالی که او هنوز در 30 سالگی خود به سر میبرد، شروع به صحبت در زمینه مسائل حاشیهای کرد، مسائلی مانند امکان پرواز میان ستارهای، این ایده که بیگانگان هزاران سال پیش از زمین دیدن کرده بودند و موجوداتی شبیه کیسههایی از گاز که در فضای مشتری زندگی میکنند، این ایدهها توجه بسیاری را به سمت او جلب میکرد. او همچنین در این دوره در کنگره بشقاب پرندهها صحبت کرد، این صحبت ذهن خوانندگان رومه را بسیار مشغول کرد ، کارل پیشنهاد داده بود که ناهید را به یک سیاره قابل ست تبدیل کنند.
در سال 1968، ساگان به مدت کوتاهی به عنوان مشاور فیلم " 2001 یک ادیسه فضایی" استنلی کوبریک به کار گرفته شد. در دهه 70 و 80، ساگان معروفترین دانشمند ایالات متحده به حساب میآمد و با کتابهایی که نوشت کمک بزرگی به جامعه کرد. آثار او از قبیل "اتصال کیهانی: یک چشم انداز فرازمینی (سال 1973)، دنیاهای دیگر (سال 1975)، اژدهایان بهشت عدن: ذهنیتی بر تکامل هوش انسان (سال 1977؛ برنده جایزه پولیتزر) و رمان او در سال 1985 به نام تماس (که از این کتاب در سال 1997 فیلمی با بازیگری جودی فاستر ساخته شد) هستند، تمامی این آثار توجه جامعه علمی و مخاطبان عمومی را به سوی خود جلب کرد.
در سال 1980، ساگان به عنوان یکی از بنیانگذاران، انجمن سیارهای را بنیانگذاری کرد، یک سازمان غیرانتفاعی(بدون سود) بینالمللی که با تمرکز بر اکتشافات فضایی فعالیت میکرد و همچنین فیلمنامه مجموعه تلویزیونی "گیتی: یک سفر شخصی" را نوشت. او همچنین یک کتاب با همین عنوان برای همراهی با این سریال نوشت. یکی دیگر از آثار معروف او، "نقطه آبی کمرنگ: چشم اندازی از آینده بشر در فضا "(سال 1994)، است که دنباله کتاب گیتی بود و از عکس مشهور نقطه آبی کمرنگ الهام گرفته بود که در آن زمین را تنها به عنوان یک قطعه در فضا نشان میداد. ساگان از عکس کاوشگر Voyager 1 به عنوان یک نقطه تکان دهنده استفاده میکند تا درباره جایگاه بشریت در جهان وسیع و درباره چشماندازش از آینده صحبت کند.
ساگان از موقعیت خود، هم به عنوان یک فرد مشهور و هم به عنوان یک دانشمند استفاده کرد تا اهداف ی خود را پیش ببرد و او کمپینی برای خلع سلاح هستهای تشکیل داد و مخالف ابتکار دفاع استراتژیک رئیس جمهور رونالد ریگان بود. در سال 1983 او و چند نفر دیگر مقالهای نوشتند که در آن مفهوم "زمستان هستهای" را معرفی میکرد و سال بعد کتاب مشترک خود را به نام "سرد و تاریک: دنیا پس از جنگ هستهای" منتشر کرد.
ساگان در طی دوره حرفهای، بارها مورد تجلیل قرار گرفت، که دریافت مدال برجسته خدمت به جامعه از ناسا (سال 1977 و سال 1981) و مدال رفاه عمومی از آکادمی علوم ملی (سال 1994)، برخی از افتخارات او هستند.
او در 20 دسامبر سال 1996 در سن 62 سالگی بر اثر بیماری سینهپهلو، درگذشت. 18 سال پس از مرگ او سریال گیتی بار دیگر به تلویزیون آمد و این بار نیل دیگریس تایسون وظیفه میزبانی این سریال را به عهده گرفت و نسل جدیدی از بینندگان را نسبت به آنچه که در فراتر از مرزهای جو زمین میگذرد، هیجانزده کرد.
منبع : UCAN
بیوگرافی
آنجلا مرکل
آنجلا مرکل متولد 1954 میلادی تمدار آلمانی است که به عنوان صدر اعظم زن آلمان و یکی از معماران اتحادیه اروپا شناخته میشود.
آنگلا دوروتئا کزنر، که با نام
آنگلا مرکل شناخته میشود، در 17 ژوئیه 1954 در هامبورگ آلمان غربی متولد شد. مرکل پس از سقوط دیوار برلین در سال 1989 میلادی وارد ت شد. مرکل با به دست آوردن ریاست حزب اتحاد دموکرات مسیحی، اولین صدر اعظم زن آلمان، یکی از چهرههای برجسته اتحادیه اروپا پس از انتخابات ملی سال 2005 است.
پدر آنگلا کشیش پروتستان و مادرش آموزگار بود . در کودکی در اقدامی عجیب همراه خانواده به آلمان شرقی مهاجرت کردند . مرکل در منطقه روستایی شمال برلین در جمهوری دموکراتیک آلمان رشد کرد. . وقتی او کودک بود از پله بالا رفتن وحشت داشت . در دوران دبیرستان همیشه شاگرد اول بود و دوست داشت مانند مادرش آموزگار شود اما این آرزو توسط دولت کمونیست آلمان شرقی بر باد رفت.آنگلا فیزیک را در دانشگاه لیپزیگ مطالعه کرد و در سال 1978 دکترای خود را به دست آورد و بعدها به عنوان یک شیمیدان در موسسه مرکزی شیمی فیزیکی آکادمی علوم از سال 1978 تا 1990 کار کرد .در دوران دانشگاه با اولریش مرکل که دانشجوی فیزیک بود ازدواج کرد. ولی این ازدواج دیری نپایید و در سال ۱۹۸۲ آنها از هم جدا شدند. آنگلا نام خانوادگی همسر اولش را برای خود نگه داشت . می گویند در دوران زندگی در آلمان شرقی در یک رستوران به کارگری می کرده تا خرج تحصیل خود را بدهد.
پس از سقوط دیوار برلین در سال 1989، مرکل به حزب ی دموکرات مسیحی (CDU) پیوست. پس از آن در کابینه هلموت کوهل به عنوان وزیر امور ن و جوانان منصوب شد ، سپس به عنوان وزیر محیط زیست و امنیت هستهای خدمت کرد. او پس از شکست کوهل در انتخابات سال 1998، به عنوان دبیر کل CDU نامگذاری شد. در سال 2000، مرکل، رهبر حزب انتخاب شد، اما در سال 2002، نامزدی حزب CDU برای صدراعظمی را به ادموند استویبر باخت.
در انتخابات سال 2005، مرکل ،صدر اعظم گرهارد شرودر را شکست داد و تنها با سه کرسی برنده شد و پس از اینکه اتحادیه CDU یک توافق نامه ائتلافی با سوسیال دموکراتها (SPD ) تصویب کرد، اولین صدر اعظم زن آلمان شد. مرکل همچنین نخستین شهروند سابق جمهوری دموکراتیک آلمان است که آلمان متحد را رهبری میکند و نخستین زنی است که رهبری آلمان از زمان تبدیل شدن آن به یک دولت مدرن در سال 1871 را در دست دارد. او در سال 2009 در دومین دوره نیز انتخاب شد.
مرکل در اکتبر سال 2013، زمانی که آژانس امنیت ملی ایالات متحده را به ضبط مکالمات تلفن همراهش متهم کرد، در صدر خبرها قرار گرفت. در یک نشست رهبران اروپایی، او ایالات متحده را به سو استفاده از حریم خصوصی متهم کرد و گفت: "جاسوسی در میان دوستان هرگز قابل قبول نیست." مدت کوتاهی پس از آن، در ماه دسامبر 2013، برای سومین دوره سوگند یاد کرد.
آنجلا مرکل در سال 2017 برای بار چهارم به عنوان صدر اعظم آلمان انتخاب شد. هر چند حزب او CDU اکثریت را در مجلس بوندستاگ دارا بود، راست افراطی آلمان 13 درصد از رأی را به دست آورد تا سومین گروه بزرگ در پارلمان، پس از CDU / CSU و SPD شود. این اولین بار بود که حزب راست افراطی از سال 1961 به بوندساگا وارد میشود.
مرکل، پس از انتخابات، گفت: "ما نتیجهی بهتری را انتظار داشتیم ، این امر واضح است. اتفاق خوب این است که ما قطعاً دولت بعدی را هدایت خواهیم کرد." وی همچنین گفت" به طرفداران AFD که با حل مشکلات، توجه به نگرانیها و همچنین ترسهایشان و بالاتر از همه با ت خوب" پاسخ خواهیم داد.
باوجود چالشهای قدرتی او در انتخابات ماه سپتامبر ، مرکل رتبه نخست در فهرست سالانه قدرتمندترین ن جهان برای هفتمین سال متوالی در سال 2017 بدست آورد ،او تا کنون 12 بار موفق به کسب این عنوان شده است.
با این حال، در اواسط ماه نوامبر، هنگامی که تلاش برای تشکیل یک ائتلاف دولتی جدید بود، مشکلات دیگری به وجود آمد. این مشکل با هفتهها مذاکره همراه بود. حزب دموکرات آزاد (FDP) ناگهان از گفتگو با CDU / CSU و سبزها، در مورد اختلافات مربوط به مهاجرت و تهای دیگر، بیرون کشید. این رد شدن ضربهی دیگری به مرکل زد. وی گفته بود حزب او "همچنان مسئولیت این کشور را حتی در چنین وضعیت دشواری میپذیرد".
آنگلا در پخت نان و به ویژه کیک آلو مهارت زیادی دارد و دوستانش همیشه از دست پخت او بخاطر سوپ سیب زمینی و رولت گوشت تعریف می کنند و میگویند او خیلی پختن آنها را دوست دارد. آشپزی بهانه ایست برای آنگلا که با خانواده وقت گذرانی کند .
آنگلا فرزندی از خود ندارد اما همسر او دو پسر بزرگ از ازدواج قبلی خود دارد. رابطه با همسر دومش یوآخیم زاور همیشه مورد بحث بوده است. یوآخیم زاور به ندرت با مرکل دیده میشود و با رسانهها هیچگاه مصاحبه نمیکند. او حتی در سال ۲۰۰۵ در مراسم تحلیف آنگلا مرکل حاضر نشد و ترجیج داد مراسم را از تلویزیون دانشگاه برلین، محل کارش ببیند. در اندک زمانهایی که آنها با هم دیده میشوند، آنگلا فراموش میکند همسرش همراهش است. در سال ۲۰۱۱ وقتی آنها برای شرکت در مراسمی به کاخ سفید رفته بودند مرکل از لیموزین پیاده شد و به سرعت از پلهها بالا رفت. مدتی طول کشید تا او یادش بیاید که یوآخیم زاور را فراموش کرده است. گفته میشود یوآخیم زاور به هیچ عنوان دلش نمیخواهد درگیر کارهای همسرش شود و از محافظ و کارهای غیر عادی فراری است. به همین دلیل دوستانش هیچ وقت او را آقای مرکل صدا نمی کنند!
تصویر همسر اول آنجلا مرکل
تصویر همسر دوم آنجلا مرکل
منبع : وبسایت یوکن
چرنوبیل» بزرگترین مثال برای حوادث اتمی دنیا محسوب می شود. این در حالی است که استفاده صلحآمیز از
انرژی هستهایمنافع زیادی را عاید کشورهای استفاده کننده از آن میکند. اما در کنار اینها، هرگز نباید از معایب و ضررهای احتمالی آن نیز غافل شد. علیالخصوص زمانی که راکتورهای هستهای با مشکل مواجه میشود و نکات ایمنی دربارهی آنها بهدرستی رعایت نمیشود. زیرا هر نوع کمکاری در این رابطه موجب زیانهای جبرانناپذیری برای بشر خواهد شد.
نیروگاه هستهای
چرنوبیل، در نزدیکی شهر پریپیات، اوکراین، چهارده کیلومتری شمال غربی شهر چرنوبیل، شانزده کیلومتری مرز اوکراینبلاروس و حدود ۱۱۰ کیلومتری شمال کیف» قرار دارد.
قبل از اینکه بخواهیم به مرور حوادث تلخ رخداده در چرنوبیل بپردازیم؛ ابتدا بهطور خلاصه اندکی دربارهی کار راکتورهای هستهای مانند راکتور RBMK توضیح میدهیم. داخل هسته راکتور اتمی، اتمهای فات بهشدت ناپایدار مثل اورانیوم با نوترونهایی که از اتمهای دیگر فرار کردهاند، بمباران میشود. با این کار، واکنشهایی پشتسرهم و زنجیروار رخ میدهد که میتواند تا بینهایت نیز ادامه یابد: نوترونها، اتمهای اورانیوم را میشکافد، نوترونهای بیشتری آزاد میشود، اتمهای اورانیوم بیشتری شکافته میشود. و همانطور که مستحضر هستید، با شکافتن اتم انرژی بسیار زیادی به شکل گرما آزاد خواهد شد.
با هدایت و کنترل این شدت گرما، میتوان آب را بخار کرد و بهوسیله آن توربینها به چرخش میافتد. چرخیدن توربینها، به الکتریسیته یا برق تبدیل میشود. برای تنظیم میزان واکنشهای پشتسرهم و زنجیروار، از میلههای کنترلی استفاده میشود. این میلهها، نوترونها را جذب میکند و تعداد واکنشها را نیز به کنترل خودشان در میآورد.
در رآکتور شماره ۴ نیروگاه چرنوبیل، کنترلکننده راکتور بهاشتباه و براثر عدم تنظیم کردن میلههای جذب نوترون، نیروی راکتور را تا یک درصد کاهش میدهد. راکتور بیشازپیش افت قدرت پیدا میکند. در اینجاست که کارکنان چرنوبیل مرتکب دومین اشتباهشان میشوند و تقریباً همهی میلههای کنترل را از داخل راکتور بیرون میکشند. نتیجه این کار در روز شنبه،26 آوریل سال 1986، ساعت ده و سی دقیقه شب در شهر پریپیات (یکی از شهرهای دور افتاده اکراین) با صدای انفجارهای مهیبی نشان داده میشود. اینگونه بدترین
حادثه اتمی غیرنظامی تاریخ جهان رقم میخورد.
تودهی ذرات ناشی از شکافت هستهای بهاضافه گردوغبار تا فضای یک کیلومتری بالای سر نیروگاه منتشر میشود. قطعات سنگینتر در محوطهی اطراف نیروگاه مینشیند و حجم زیاد ذرات سبکتر شامل غبار هستهای و فهرستی کامل از انواع گازهای نجیب به سمت جنوب غربی نیروگاه میرود تا کابوسی صدها برابر بدتر از مرگ را برای ساکنین اروپای شرقی رقم زند.
اهالی شهر پرپیات هم بیخبر از آنکه دارند بهسوی مرگ پیش میروند، برای تماشای آتشسوزی و انفجارها بیرون میآیند. وقتی مردم شهرِ پریپیات از دور با آتش سوزی نیروگاه هسته ای و نورِ آبی و قرمز رنگی که بهسوی آسمان شلیک میشود روبه رو میشوند، با ترس و جیغ پا به فرار نمیگذارند؛ بلکه با آن مانندی آتش بازی شبانه و پیکنیک رفتار میکنند.
مردان و ن دستِ بچههایشان را میگیرند و به تماشای آن میروند. بزرگترها با لذت و هیجان به تماشای آتش ایستادهاند و بچهها خوشحال از بیدار ماندن در شب با خاکسترهای رادیواکتیو معلق در هوا بازی میکنند. همهی آتشنشانان شهر نیز به محل آتشسوزی نیروگاه اعزام و به خاموش کردن آتش مشغول میشوند. فارغ از آنکه آنها در حال تنفس در فضایی صدها بار مرگبارتر از بمباران اتمی ناکازاکی و هیروشیما هستند. همچنین در تماس مستقیم با اثرات گرافیت قرار دارند.
تعداد زیادی از کارکنان نیروگاه در عرض چند ساعت نشانههای دریافت تشعشعات رادیواکتیو را نشان دادند. عده زیادی کارمند و آتشنشان که بدون محافظ مشغول به کار بودند نیز آلوده شدند. تعداد افرادی که در بیمارستانها بستری شدند، تا ساعت شش صبح همان روز به 108 و تا پایان روز اول به 132 نفر رسید.
پس از انفجار، بعدازاینکه محیط اطراف تاسیسات به امواج رادیواکتیو آلوده شد. بعد به تدریج ابرهای آلوده به نواحی دورتر سرکشیدند و موجب بارش باران شد که بخشهای زیادی از اروپا را به مواد رادیواکتیو آلوده کرد. در اثر انفجار در راکتور بلوک چهار تاسیسات اتمی چرنوبیل، مواد رادیواکتیو برای ساختن حدود 100 بمب اتمی آزاد شد. در پی این حادثه 4 هزار نفر بهصورت مستقیم یا در بلندمدت جان خود را از دست دادند.
شهر پرپیات که نزدیک به پنجاههزار نفر جمعیت داشت، در ظرف 36 ساعت تخلیه شد و در زمانهای جلوتر، بالغبر دویستهزار نفر براثر این حادثه مجبور به ترک محل زندگیشان شدند.
نکتهی وحشتناکی که وجود داشت پنهانکاری اتحاد جماهیر شوروی سابق از درز اخبار چرنوبیل به بیرون بود. همچنین امتناعی که از تخلیه سریع شهرهای اطراف و اطلاعرسانی کامل توسطشان صورت گرفت. سی سال قبل، یعنی ٤٨ ساعت پس وقوع انفجار، نخستین گزارش از وقوع حادثه توسط مرکز تشعشع سنجی در سوئد منتشر شد که از افزایش بسیار زیاد میزان تشعشات اتمی در محیط اطلاع میداد.
اما با توجه به سانسور گسترده در اتحاد جماهیر شوروی سابق، از اطلاعرسانی به شهروندان آن کشور جلوگیری به عمل آمد. تنها برخی از مردم که اخبار رادیوهای خارجی (که آنها نیز پارازیت داشتند) را بهدشواری دنبال میکردند از خطرات و شدت وقوع حادثه مطلع شدند و توانستند از آن فضا خود را دور سازند.
سرانجام در چهارده می، وقتیکه سه چهارم اروپا تحت تأثیر آثار تشعشعات هستهای قرار گرفته بود؛ شوروی پذیرفت که به مردمش اعلام کند فاجعه چرنوبیل رخداده است. این خبر توسط گورباچف قرائت شد. بااینحال رسانههای خبری شوروی با کذب خواندن ادعاهای رسانههای غربی درباره دامنه پخش مواد رادیواکتیو و تشعشعات مربوط به آن، آنها را دشمن خطاب کردند که درصدد ضربه زدن به حزب کمونیست و شوروی سابق هستند. حتی تصاویری پخش کرد که بخشی از نیروگاه آسیبدیده و کارکنان در بخشهای دیگر آن مشغول به کار هستند.
همچنین پنهان کردن اطلاعات مربوط بـه این فاجعه باعث به وجود آمدن و گسترش شایعات باورنکردنی درباره نتایج آن شد. ریاست شوروی از پذیرش هر نوع همکاری بینالمللی برای انجام عملیات امحاء نتایج فاجعه اتمی سر باز زد. فقط درسال 1989 بود کـه شوروی سابق از آژانس انرژی اتمی تقاضای کمک کرد.
متن کامل رو از لینک زیر بخوانید:
منبع : UCAN
درباره این سایت